مهر جاوید
گل گندم
هستی زمین
قلب من در تلاءلوء نگاهت وارونه شد.
با رقص نجیب در نسیم
دوباره...
ماه من
سوگولی شب مهتاب
به شیشه ی بلورم نور بپاش.
که امشب و هر شب پایکوبی ستاره ها مقدس شوند.
خورشید هفتم دروازه ی هشتم
بگذر از نگاه لیلی
که او بی دل دل در گروه سیاهی نهاد.
آسمان من
سرزمین رنگین کمان
نجوای فرهاد در پس کوه به گوش شیرین نرسید
و باز گشت فریادش در دالان من به گوش تو.
سرخی گونه شقایق
قرمز لاله
پروانه ی من باور کرد که بال هایش
در شعله نگاه تو سوخته اند
تو باور کن عشق مرا که هنوز در خاکستر زمان پا برجاست.

:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2